1.
مردی یک فروشگاه لوازم خانگی کوچک داشت. یک روز که او به سرکار رفت متوجه شد که در قطعه زمین سمت راست فروشگاه او یک ساختمان جدید بنا می کنند. مدتها بعد در آن ساختمان جدید یک فروشگاه لوازم خانگی خیلی بزرگتر از فروشگاه کوچک مرد افتتاح شد. یک ماه بعد در قطعه زمین سمت چپ فروشگاه مرد ساخت و ساز جدیدی آغاز شد و پس از تکمیل ساختمان مرد متوجه شد که آنجا نیز یک فروشگاه لوازم خانگی بزرگ افتتاح خواهد شد. بدتر از آن این بود که یک روز مرد با بنر فروشگاه سمت راست خود مواجه شد که برآن نوشته شده بود "فروش ویژه افتتاحیه – 50 درصد تخفیف" و همچنین فروشگاه سمت چپ نیز بنری با این مضمون "حراج فوق العاده – 75 درصد تخفیف" برافراشته بود و هر کدام از بنرها از فروشگاه مرد بزرگتر بود . صاحب فروشگاه کوچک که می دانست نمی تواند با قیمت های فروشگاه های بزرگ رقابت کند از روشی چریکی استفاده کرد و بنری در بالای فروشگاه خود نصب کرد که بر آن نوشته شده بود:
ورودی اصلی