رزومه را ننویسیم؛ بسازیم
ما یک رزومهنویسی داریم، یک رزومهسازی. رزومهنویسی این است که من یاد بگیرم تجربیات و مهارتهایی را که دارم چطور روی کاغذ بیاورم که کارفرما راحتتر متقاعد به استخدام من شود. مهارت سختتر اما، رزومهسازی است. درست است که من یک برگ تحویل کارفرما میدهم اما قاعدتا ۴سال یا بیشتر تلاش کردهام تا سطر سطر این رزومه شکل بگیرد. ما به این رزومهسازی خیلی فکر نمیکنیم. بیاییم رزومهای که میخواهیم چند سال بعد تحویل کسی بدهیم را از الان بنویسیم؛ مثلا بنویسیم میخواهیم در ۳۵سالگی رزومه ما چه چیزهایی داشته باشد. این کار باعث میشود آرامآرام این رزومه را پر کنیم. البته بهطور مثال، نوشتن اینکه میخواهم کارشناسیارشد داشته باشم، بهاحتمال زیاد تکراری است و در رزومههای بسیاری پیدا میشود، پس تلاش کنیم چیزی اضافهتر داشته باشیم که اتفاقا از جنس مهارت است؛ چیزی که جذابتر باشد. اگر من ۶ سال قبل به آن فکر کنم راحتتر محقق خواهد شد. خیلی سخت است که شب فکر کنم و صبح بخواهم رزومه ارائه کنم. مشکلی که این روزها زیاد میبینیم رزومههایی هستند که اغراق زیادی دارند. میگویند زبان انگلیسی، طرف مینویسد حرفهای و روان و بعد که میآید در را از پنجره تشخیص نمیدهد. بعد میپرسند شما کار با نرمافزارها را بلد هستید؟ میگوید یک چیزهایی بلدم اما یاد میگیرم. بعد میپرسند خب، شما نامهنگاری بلد هستید؟ میگوید خب یاد میگیرم. کارفرما هم، میگوید یادگرفتن را که همه میتوانند. الان برای ارائه چه دارید؟ الان یک قسمتی چیزی که هستند را مینویسند، یک قسمتی رؤیانویسی میکنند. بعد حاصلش میشود بیاعتباری رزومهها که درد بزرگی است؛ یعنی اگر شما رزومه درست هم تحویل بدهید، کارفرما به دید اینکه مقداری از آن غیرحقیقی است نگاه میکند.
تنها مهارتها ما را متمایز میکند
نمیتوانم از ساختار آموزش انتظار داشته باشم بیاید به من در همه جهات کمک کند. همزمان یک اتفاق هم در جامعه افتاده که همه پذیرفتهاند؛ حداقل ۴ سال جوانها حق دارند تحت عنوان ادامه تحصیل بروند، از نظر فشار کاری آزاد باشند و درس بخوانند. دانشجو میتواند این ۴ سال را غنیمت بشمارد و مهارت کسب کند؛ ۴ سالی که کسی کاری بهکار دانشجو ندارد. حالا که همه مدرک دانشگاهی دارند، مهارتها میتواند ما را متمایز کند.