صفر تا صد یک دانشجو

کاری از بچه های نساجی دانشگاه یزد

صفر تا صد یک دانشجو

کاری از بچه های نساجی دانشگاه یزد

to day i had a customer fram Erbil iraq

he bought 6 socks knitting machine from china with jiyanjii  trade mark.

they whant to knitt high quality  socks buy they dont know how

they didnt know از کجا نخ بخرند.

 i said the go turkey and serch there.

نصایح پدر ثروتمند برای دستیابی به استقلال مالی


هر یک از ما حداقل در یکی از ربع های چهارراه پول سازی جای می گیریم. محلی

که جریان نقدینگی ما از آن حاصل می شود، جایگاه ما را تعیین می کند. بسیاری از ما

به فیش های حقوقی ماهانه اتکا می کنیم و بنابراین کارمند باقی می مانیم؛ گروهی

دیگر از ما نیز خویش فرما هستیم. کارمندان و خویش فرمایان در سمت چپ چهارراه

پول سازی جای می گیرند. سمت راست نمودار به افرادی اختصاص یافته است که از

راه کسب و کاری که مالکیت آن را بر عهده دارند یا سرمایه گذاری هایی که صورت

می دهند، کسب درآمد م یکنند.

چهارراه پول سازی درباره چهار گروه مختلف از مردم است که دنیای کسب و کار

را می سازند؛ افرادی که هر کدام در موقعیت خود بی همتا هستند. این نمودار به شما

کمک می کند که موقعیت کنونی خود را تشخیص بدهید و جایگاهی که می خواهید

در آینده در آن قرار بگیرید و راهی که در نظر دارید برای رسیدن به استقلال مالی

طی کنید را مورد شناسایی قرار بدهید. با این که استقلال مالی می تواند از طریق هر

چهار ربع نمودار محقق شود، مهارت های یک فرد متعلق به گروه مالکیت کسب و

کار یا سرمایه گذاری به شما کمک می کند که سریع تر به اهداف مالی خود دست پیدا

کنید. فردی که در گروه کارمندی موفق است، باید در گروه سرمایه گذاری هم

موفقیت کسب کند.


وقتی بزرگ شدی، م یخواهی چه کاره شوی؟

این کتاب از بسیاری جهات بخش دوم کتاب "پدر ثروتمند، پدر فقیر" است. برای

کسانی که ممکن است کتاب "پدر ثروتمند، پدر فقیر" را مطالعه نکرده باشند، یادآور

می شوم که این کتاب شامل درس های مختلفی است که دو پدرم درباره پول و

انتخاب های موجود در زندگی به من یاد دادند. یکی از این دو پدر واقعی من بود و

دیگری پدر بهترین دوستم. یکی از آنها تحصیلات عالیه داشت و دیگری دبیرستان

را ناتمام گذاشته بود. یکی از آنها فقیر و دیگری ثروتمند بود.

هر وقت از من می پرسیدند: "وقتی بزرگ شدی، می خواهی چه کاره شوی؟" پدر

تحصیل کرده اما فقیرم همیشه توصیه می کرد: "به مدرسه برو، نمرات خوب بگیر و

سپس یک شغل مطمئن و خوب را انتخاب کن."


پدر فقیر به من توصیه می کرد که یا به یک کارمند با درآمد بالا تبدیل بشوم، یا

به عنوان یک خویش فرمای متخصص پردرآمد همچون پزشک، وکیل یا حسابدار

فعالیت کنم. پدر فقیر من به شدت نگران فیش حقوقی ثابت، مزایا و امنیت شغلی

بود. به همین دلیل است که او به عنوان یک کارمند عالی رتبه دولتی با درآمد بالا

فعالیت می کرد؛ یعنی مدیر کل آموزش و پرورش ایالت هاوایی. 1

از سوی دیگر، پدر ثروتمند اما تحصیل نکرده ام یک توصیه کاملاً متفاوت داشت.

او می گفت: "به مدرسه برو، تحصیلات خود را به پایان برسان و به یک سرمایه گذار

موفق تبدیل شو."

او مسیری را برای زندگی به من پیشنهاد می کرد که به شکل زیر بود:


ادامه در متن pdf  این کتاب 


دانلود رایگان  کتاب چهار راه پول سازی  نسخه PDF

1. نمایشگاه تکنولوژی آموزشی

2. 

یه حرف‌هایی رو فقط توی کامنت می‌شه زد. من گاهی دنبال یه کامنت خاص می‌گردم که به بهانه‌اش بتونم حرفم رو بزنم. الان کامنت شما خیلی کمک کرد بهم.

اگر بخوام صادقانه اعتراف کنم، دو سه مورد اصلی در ذهنم بود که باعث شد شروع کنم به نوشتن چنین بحثی و اتفاقاً اولین موردش، همین جمع‌های استارت آپی است.

استارت آپ از یک صفت و وضعیت موقت در زبان فارسی داره به یه اسم و وضعیتی کاملاً دائمی تبدیل میشه!

چندوقت پیش در همایش بانکداری الکترونیک، یه سخنرانی داشتم و به شوخی گفتم که: برای بعضی از ماها استارت آپ داشتن خودش شده شغل!

طرف می‌گه من الان چهار تا استارت آپ دارم! یا یه استارت آپ داشتم الان دارم دومی رو راه می‌ندازم!
یه بار به یکیشون که چهار تا استارت آپ داشت به شوخی – و البته از روی ناراحتی – گفتم:
تو که چهار تا بیزینس داری چرا هنوز سینه خیز راه می‌ری؟ الان باید لکسوس داشته باشی!
گفت: نه استارت آپه. هنوز بیزینس نشده.
بعد گفتم: تو که استارت آپ اولت هنوز بیزینس نشده، چرا سراغ دومی و سومی و چهارمی رفتی؟ مرغ که نیستی بخوابی روی اونها جوجه شه! زحمت می‌خواد. اگر هم زحمت بکشی و درست جلو بری بعیده فرصت کنی به دومی فکر کنی.

اگر یادت باشه قبلاً‌ در بحث شطرنج بازی کردن با خود، یه جورایی چنین بحثی رو مطرح کرده بودم:
http://www.shabanali.com/ms/?p=5039

به هر حال، باور شخصی من بر اینه که جمع‌های استارت آپی در ایران، با کمترین توجه به حرف‌های کسانی مدیریت میشه که ایده پرداز اولیه‌ی این فضاها بودند.
الان ببین اریک ریس چقدر داره همه جا از سوء برداشت‌های مفهوم Lean Startup گله می‌کنه. و همینطور خیلی‌های دیگه که از اول یه جورایی چنین جریانی رو ساختن.

نتیجه هم این شده که حالا می‌بینیم جمع‌های استارت آپی، به جای اینکه به بیزینس و درآمد و ایجاد ارزش افزوده فکر کنند، دارند سعی می‌کنند بپذیرنند که شبکه سازی، یکی از کارکردهای مهم این نوع «اکو سیستم‌ها» است.

اتفاقاً لغت اکوسیستم رو درست به کار می‌برند. چون اکوسیستم دقیقاً یعنی مجموعه‌ای که بقای خودش رو به بقای هر یک از اجزاء داخلش ترجیح میده!

بگذریم. خیلی نق زدم. اما مهمه که به خاطر داشته باشیم که مورچه‌ها با شبکه سازی داخلی، به فیل تبدیل نمی‌شن. تلخه. اما واقعیته. مگر اینکه بخواهیم دلمون رو به تصاویر خیال انگیز کارتون‌های دوران کودکی خوش کنیم.

ببخش خیلی نق زدم.
اما به دلیل اینکه تعداد زیادی از دوستانم درگیر این بازی‌ها هستند، نمی‌تونم مستقیماً و در اصل متن، جایی نق بزنم. مگه یواشکی یه همچین جاهایی!

سلام و درود.
داستان اول: قسمتی از گفتگوی “تدبیر” با یکی از دستیار ان ارشد بابک زنجانی
من همیشه یک مثال در مورد تکنیک زنجانی می‌زنم که آن را برای شما هم بازگو می کنم.یک روز مردی به پسرش گفت: “قصد ازدواج داری؟” پسر جواب داد: “شما که بهتر می‌دانید من وضع مالی خوبی ندارم، کار هم که ندارم و فقط در دانشگاه IT خواندم ، وضع مالی ضعیفی هم دارم و فکر نکنم بتوانم یک خانواده را اداره کنم.”
پدرش گفت: ” حتی اگر دختر مورد نظر، دختر بیل گیتس باشه؟”
پسر جواب داد: “من برای ازدواج با دختر بیل گیتس علاقه زیادی دارم.”
پدر خودش را به دفتر بیل گیتس رساند. بعد از این که سر بحث را باز کرد، گفت : “من برای دختر شما یک داماد خوب سراغ دارم.” بیل گیتس با تعجب سوال می‌کند: “چه کسی؟” مرد جواب می‌دهد: “پسر من.”
بیل گیتس با تعجب جواب می‌دهد: “من چرا باید پسر شما را به عنوان داماد خودم انتخاب کنم؟ من هیچ علاقه ای به این کار ندارم” پدر می‌گوید: “حتی اگر ایشان قائم مقام بزرگ‌ترین بانک این کشور باشد؟ ”
بیل گیتس فکر می‌کند و می‌گوید: “پسرتان را به من معرفی کنید.”
پدر از آنجا به دفتر مدیر عامل بزرگ‌ترین بانک کشور می‌رود و به مدیر عامل بانک می‌گوید: ” می‌خواهم یک قائم مقام به شما معرفی کنم.”
مدیرعامل بانک جواب می‌دهد: “من احتیاجی به قائم مقام ندارم ولی تخصص ایشان در چه زمینه ای است؟”
مرد جواب داد: “تخصص خاصی در زمینه بانک داری ندارد و فقط در رشته IT تحصیل کرده در ضمن پسر من هم هست.” مدیر عامل بانک می خندد و جواب می‌دهد: “من آدمی با این مشخصات را قبول ندارم.”
مرد هم می‌گوید: “حتی اگر ایشان داماد آقای بیل گیتس باشد.” مدیر عامل بانک کمی روی صندلی جابه جا شده و پاسخ می دهد: ” رزومه ایشان را بیاورید، دوست دارم با ایشان ملاقات کنم.”
از دید من و به عنوان کسی که در عرصه اقتصادی سال‌هاست فعالیت می‌کنم ،او را خوب می شناسم ،و از ریز نحوی عملکردش آگاه هستم و کارهای زنجانی را از مدت‌ها قبل رصد می‌کنم، دلیل جمع شدن دارایی‌های بابک زنجانی چیزی جز ایجاد رابطه هایی بر مبنای متدی مانند آنچه در مثال بیل گیتس توضیح دادم نیست.
داستان دوم: در دوران دانشجویی من در دانشکده فنی دانشگاه تهران, دوستی داشتیم از بچه های دانشکده علوم که بچه شهرستان و خوابگاهی بود(کوی دانشگاه) استاد ایجاد ارتباط و ایجاد شبکه بود. در تمام دانشکده ها دوستانی از دانشجویان و اساتید پیدا کرده بود . راه نفوذ و صمیمی شدن را ذاتا” بلد بود . کم کم تمام سوراخ سمبه های شهر تهران را بهتر از ما یاد گرفت طوریکه میدانست کجا و کی حراج یا تخفیف دانشجویی یا مراسم و سمینار هست از هر سمینار لااقل یک کیف چرمی نصیبش میشد. مدتی بود که همیشه موقع ناهار و شام لباس خوب میپوشید و میرفت . با کنجکاوی فهمیدیم از روی آگهی های ترحیم کیهان و اطلاعات هر روز در مراسم ناهار و شام یک مرحوم یا مرحومه ثروتمند شرکت میکند و برنامه هفته بعدش همیشه مشخص بود از همانجا با افرادی با نفوذ آشنا شد و…
نتیجه اینکه به نظر من که یک نظر شخصی غیر دقیق است , توانایی ایجاد شبکه و رابطه بیش از اینکه اکتسابی باشد , ذاتی است و نیاز به یک سری صفات خاص و حتی مقداری صفات منفی دارد و مثلا افراد برونگرا در آن موفق ترند.و اینکه در کشور ما و فرهنگ خاص آن نیاز به تن دادن به یکسری مواردی دارد که نتیجه آن هزینه و خرج کردن از کیسه “عزت نفس” خواهد بود و غیر از استفاده از علم و آگاهی سایر استفاده ها از افراد بیشتر شبیه سوء استفاده و رانت هستند .مثلا وقتی”کسی را لازم داریم که از اعتبار خود هزینه کند و به آن مدییر بگوید که جلسه‌ای را با ما برگزار کند.” هدف ما کسب فیض و مشورت نیست و نیاز به رابطه یا همان پارتی داریم که البته ظاهرا” در حال حاضر این نیاز یکی از نیازهای حیاتی مثل خوراک و پوشاک شده و ناگزیر است.

کتاب قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات) اثر جورج اورول 


خواندن این کتاب فوق العاده را به همه دوستان توصیه میکنم . این کتاب تقریبا 100 سال پیش نوشته شده و جامعه کومونیستی شوروی را در قالب داستان ارائه می دهد. 
اگه یه خورده دقت کنید همین ایران خودمونه ،  انرژی هسته ای ، احمدی نژاد ، موسوی ، فتنه و... رو میتونید تشخیص بدید

کتاب فوق العاده ای ، حتما مطالعه کنید.








کتاب تمرکز روی هدف-برایان تریسی + PDF دانلود


قسمت هایی از این کتاب

1.

افراد بدون هدف محکوم هستند که تا ابد برای افراد هدف دار کار کنند، کاید تعیین کردن هدف مکتوب کردن افکار است.


2.

از همین امروز تصمیم بگیرید در حوزه کاریتان جزء 10 درصد برتر باشید.


3.

این را بدانید که هر کسی امروز عملکرد خوبی دارد زمانی عملکردی ضعیف داشته است.

 

4.
اگز زندگی فعالی داشته باشید بدانید که هر دو سه ماه یکبار دچار بحران خواهید شد پس خود را برای هرنوع بحرانی آماده کنید تا پخته شوید.

و نکته این است که در مواجه با بحران چقدر میتوانید موثر عمل کنید.


5.

جمله معروفی است : " اگر درحال بهترشدن نیستید مطمئن باشید در حال بدتر شدن هستید"


6.

هر روز یک ساعت یا بیشتر درباره حرفه خود مطالعه کنید تا خود را به روز نگه داشته و عملکرد ذهنتان را افزایش دهید.


7.

یک حس فوریت درکارهایتان ایجاد کنید. دیوار بزرگی که افراد موفق را از ناموفق ها جدا می کند عمل گرایی آنهاست. صحبت یک چیز بدرد نخور و عمل همه چیز است.


8.

اگر چنین کاری را انجام دهید کسب و کار شما موشک وار اوج می گیرد.


9.

تعریف مشتری در عصر جدید:  مشتری کسیست که برای موفقیت به شما وابسته است.
مشتری شما به چه عواملی بها میدهد؟ برای رضایت کامل او از شما چه میخواهد و نیازش چیست؟ محصول شما چگونه باعث پیشرفت و بهبود زندگی شخصی و کاری او می شود؟


10.

یکی از مسئولیت های شما نسبت به خود و خانوادتان رسیدن به استقلال مالی ست تا حدی که دیگر هزگز نگران پول نباشید.

11.

دو ساعت قبل از شروع کار از خواب بیدار شوید و 60 دقیقه در زمینه کاری خود مطالعه کنید.


12.

برای کارهای هر روز  خود شب قبل  برنامه ریزی کنید و بنویسید ، تا در هنگام خواب ذهن ناخودآگاهتان روی آن کار کند. با این کار وقتی که بیدار شدید ایده هایی خواهید داشت.


13.


موفقیت نامحدود در فروش - برایان تریسی + PDF دانلود


قسمتی از این کتاب:

1.

از آن روز به بعد بجای صحبت کردن مداوم با مشتری، سوالات بهتری از مشتریان بالقوه خود می پرسیدم و به دقت به پاسخ هایشان گوش می دادم.

مشتریانم نیز واکنش های متفاوتی نسبت به من نشان می دادندو فروش هایم بواقع شروع شد و سپس بیشتر و بیشتر گردید. شروع به مطالعه کتبی راجع به فروش و گوش دادن به برنامه های صوتی نمودم. در تمام سمینارهای فروش که توانستم پیدا کنم شرکت کردم. هربار نکته ای فرا گرفتم و بکار بستم. فروشم بیشتر و بیشتر شد. در طول یک سال درآمدم ده برابر شد. تمامی زندگیم برای همیشه عوض شد.


2.

گاهی اوقات از حضار جلسات خود می پرسم: " هم اکنون تنها عامل و مهم ترین عامل فروش چیست؟ تنها عاملی که میزان فروش و سرعت فروش شما، میزان پولی را که بدست می آورید، مبلغ حساب بانکی تان، خانه ای که در آن زندگی می کنید، کیفیت زندگی و تمام مسائل شخصی و مالی را که برایتان اتفاق می افتد تعیین می کند چیست؟ آن یک عامل چیست؟


پاسخ این است که: "اعتبار!" اعتبار شما نزد مشتری مهم تر از هر عامل دیگری است. هر چه مشتری به شما اعتماد و ایمان بیشتری داشته باشد ترس او از اینکه در خرید خود مرتکب اشتباهی شودکمتر است. هر چه مشتری به شما اعتماد بیشتری داشته باشد خرید کردن از شما برای او آسانتر است. در واقع هنگامی که سطح اعتبارتان به اندازه کافی بالا باشد مشتری از شما خرید خواهد کرد و حتی قیمتی را نیز نخواد پرسید.

1-محصول و یا خدمات خود را بهتر از هر شخص دیگری بشناسید و از تمام زوایا آن را بررسی کرده تا بتوانید هرگونه سوال و ابهامی را  پاسخ دهید
 
2-عاشق محصولتان باشید. زمانیکه در موردش صحبت می کنید سرشار از انرژی مثبت باشید و بگذارید دیگران عمق این احساس را بفهمند.یادتان باشد مشتریان حتما این موضوع را حس خواهند کرد.
 
3-مردم عضوی از یک گروه خاص بودن بسیار دوست دارند!! می توانید از این مورد به سطح ارزشمندی از وفاداری مشتریان دست پیدا کنید.
 
4- همیشه به روز باشید. ابزارهای تبلیغاتی و بازاریابی خود را بررسی کنید و برای هر کدام که از رده خارج شده اند، جایگزینی در نظر بگیرید.
 
5- ارتباط خود را با مشتریان سابقتان حفظ کنید. هر از چندگاهی با مراجعه حضوری و یا تماس تلفنی از حال آن ها با خبر شوید و در ایجاد صمیمیت بیشتر بکوشید.
 
6- تنها بازارهای موجود را ملاک قرار ندهید. همواره به دنبال ایجاد بازارهای جدید و ساخت الگوهای نوین فروش باشید. به یاد داشته باشید خلاقیت می تواند در بازارسازی بسیار موثر باشد.
 
7- عملکرد روزانه خود را مورد بررسی قرار دهید و خودتان را با آن همسو کنید.تحولات بازار می تواند در این تجزیه و تحلیل موثر باشد.
 
8- اگر حس کردید مشتریانتان کم تر شده اند، همه چیز را به دقت بررسی کنید، زیرا این مساله زنگ خطر برای شماست. باید در سریع ترین زمان به رفع مشکل پیش آمده پراخت.
 
9- مشتریان خود را به طور دقیق و کامل بشناسید. بدون شناخت از مشتریان نه در تبلیغات و نه در بازاریابی موفق نخواهید بود. ارتباط وسیع تری با آن ها برقرار کنید.
 
10- تبلیغات متناسب با محصول و خدمات خود ا انتخاب کنید. تبلیغات بدون استفاده از راه کارهای حرفه ای محکوم به شکست است.
 
11- اطلاعات مربوط به مشتریان را جمع آوری و طبقه بندی کنید و با توجه به اطلاعات طبقه بندی شده برای جذب و ارتباط با مشتریان برنامه ریزی انجام دهید.
 
12- همیشه سعی کنید در تیم فروشتان بهترین باشید. این اتفاق اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد و باعث می شود بتوانید هربار فروش شجاعانه تری داشته باشید.
 
13- برای هر روز، هر هفته، هر ماه از فروشتان هدفی مشخص کنید و با تلاش آن را محقق کنید. فروش پراکنده و بی هدف در نهایت ذهن شما را پریشان و آشفته خواهد کرد.
 
14- همواره به دنبال روش های نوین فروش و روانشناسی روز جامعه باشید و از همه ابزارهای به روز فروش و بازاریابی استفاده کنید. سعی داشته باشید روش های سنتی را با روش های جدید تلفیق کنید.
 
15- نگذارید دغدغه های مالی و مشکلات زندگی فرآیند بازاریابی و فروش موثر شما را تحت تاثیر قرار دهد. برای رهایی از شرایط نامطلوب خود فضایی امن در نظر بگیرید.
 
16- نقاط ضعف و قوت خود و رقیبانتان را بشناسید. سعی کنید نقاط ضعف خود را مرتفع کنید و از طریق نقاط ضعف رقیبان از آن ها پیشی بگیرید.
 
17- هرگز خود را درگیر حاشیه ها نکنید. حاشیه ها عمر کوتاهی دارند. کاملا متمرکز بر اهدافتان باشید و نگذارید چیزی ذهن شما را مشغول کند.
 
18- سعی کنید در دسترس مشتری هایتان باشید. این کار حس امنیت و صمیمت را در دل آن ها تقویت می کند و باعث می شود تا با شما روابط بهتری داشته باشند.
 
19- پروسه های اداری و کاغذ بازی های خسته کننده  جز دل زدگی و شکل گیری افکار منفی و بدبینانه در ذهن مشتری و بی اعتماد شدن او ندارد. امروزه، موفق کسی است که بهتر، سریع تر و مؤثرتر از دیگران خدمات رسانی کند.
 
20- اطلاع از جنبه های فرعی محصول یا خدمات شما می تواند در زمینه جذب مخاطب و ایجاد حس اطمینان بسیار موثر باشد. برای مثال فرش فروشی را تصور کنید که مطلع از هنر دکوراسیون داخلی است و می تواند از این منظر به مشتری نزدیک شود. مطمئنا مشتری با چنین فروشنده ای حس امنیت در خرید بیشتری خواهد داشت.
 
21- به اعتراضات مشتریان اهمیت بدهید و برای آن ها وقت بگذارید. مطمئن باشید مشتری شما از اینکه برایش ارزش و اهمیت قائل بوده اید لذت خواهد برد.
 
22- توجه مشتری را به خود جلب کنید و نیازهای او را بشناسید و سپس وارد فرآیند فروش بشوید.
 
23- طوری رفتار کنید و حرف بزنید که مشتری شیفته دانستن از جانب شما شود و این تقاضا را از شما داشته باشد.
 
24- صادقانه رفتار کنید و بگذارید مشتری عشق و علاقه شما به محصولتان را در چشم هایتان بخواند و به ادامه خرید مایل شود.
 
25- حتما قرارداد ببندید...در غیر این صورت به رقیبان خود کمک کرده و برای آن ها بازاریابی کرده اید.
 
26- استفاده از نام کوچک مشتریان می تواند در ایجاد صمیمیت تاثیر شگرفی داشته باشید. البته اگر با لبخند زیبایی نیز همراه باشد تاثیر کار دو چندان خواهد شد.
 
27- از مشتری بخواهید در مورد نیازهایش حرف بزند و در حین این کار مطالبی را بگویید که او احساس کند به محصول یا خدمات شما نیاز دارد.
 
28- تمام تلاش خود را بکنید تا با مشتری در فضایی آرام و در زمانی مناسب صحبت کنید. در چنین شرایطی بهتر می توانید به سوالاتش پاسخ بدهید.
 
29- شرایط را طوری جلو ببرید که حتی اگر مشتری احساس کرد ممکن است در انتخابش اشتباه کند بداند که شما مواظب او هستید و نمی گذارید تصمیم اشتباهی بگیرد.
 
30- آدم ها از احترام گذاشتن لذت می برنند. برای اینکه نتیجه بهتری حاصل کنید همیشه و قبل از هر چیزی از مشتریان اجازه بگیرید.
 
31- همیشه سر وقت در جلسات حاضر شوید و لباس مرتب بپوشید. مطمئنا آدم ها از دیدن آدم های مرتب و منظم حس خوبی خواهند داشت و مشتریان نیز شامل این قضیه هستند.
 
32- فروشنده ای که بیش ترین آشنایی را با وضعیت مشتری خود داشته باشد، به احتمال قوی برنده معامله خواهد بود. سعی کنید تا جاییکه می توانید از مشتریان خود اطلاع جمع کنید.
 
33- پرسیدن سوالات درست در  زمان درست می تواند یک مشتری بی علاقه را علاقه مند کند.
سعی کنید یاد بگیرید از هر خریداری باید چه سوالی و در چه زمانی بپرسید.
 
34- قبل از هر ملاقات و گفت و گو، پیش بینی ها و اهداف خود را از مشتری بنویسید و پس از پایان گفت و گو تجربیات و نتایج حاصل شده را یاد داشت کنید. این کار در بلند مدت روانشناسی بازاریابی شما را بهبود می بخشد و پیش بینی ها و برنامه ریزی های دقیق تری خواهید داشت و طبیعتا نتایج بهتری خواهید گرفت.
 
35- بازار هدف خود و مزایای رقابتی محصولات خود با رقیبان را بشناسید و برای از بین بردن نقاط ضعف محصولتان تلاش کنید.
 
36- بزرگ ترین تاثیر شما به عنوان یک فروشنده خوب، ایجاد حس نیاز و ضرورت است. زمانیکه که مشتری احساس کند در صورت عدم داشتن محصول یا خدمات شما چیز مهمی را از دست می دهد مایل به خرید خواهد شد.
 
 
37- سعی کنید با هرکس با زبان خاص خودش صحبت کنید.مسلما این امر باعث ایجاد حس همدلی با مشتری و صمیمیت بیش تر می شود.
 
38-لبخند زدن و بشاش بودن از مهم ترین ویژگی های فروشنده است. لبخند بزنید و بگذارید احساس خوب شما به مشتریان سرایت کند.
 
39- همیشه بیشترین تاکید و صحبتتان روی کیفیت محصول یا خدماتتان باشد. با اینکار شما به مشتریان یاد آوری خواهید کرد که محصول با کیفتی به آن ها خواهید داد.
 
40- بیش از اندازه سخنرانی نکنید. یک سکوت استراتژیک پس از یک پرسش مهم و یا پاسخی قاطع به سوال یک مشتری می تواند در فرآیند فروش بسیار مهم باشد.
 
 
 
41- همیشه به دنبال رهایی از پارادایم های تکراری گذشته باشید. روش های جدید را تست کنید. مردم همیشه از روش های نو استقبال می کنند.
 
42- برای فروش بیش از اندازه اصرار نکنید و در صورت عدم موافقت مشتری سعی کنید بفهمید که روند فروش کجا و به چه دلیلی متوقف شده است.
 
43- در صورت عدم موفقیت در فروش، مشتری را معذب نکنید و سعی کنید تاثیر خوبی در ذهنش باقی بگذارید. شاید از این طریق بتوانید در نوبتی دیگر و یا به کمک همکاران با او وارد مذاکره شوید.
 
44- این نکته را فراموش نکنید که مشخصات یک محصول برای مشتری خیلی مهم نیست بلکه چیزی که از خرید آن عایدش می شود برای او اهمیت دارد. پس وقت خود را با تعاریف بی تاثیر از برند تلف نکنید.
 
45- همیشه به دنبال یک رابطه برد-برد باشید.رابطه ای یکسویه که فقط یکی از طرفین از بستن قرار داد سود ببرند دیر یا زود با نقض قرارداد مواجه خواهد شد.
 
46- سعی نکنید دانش و اطلاعات خود را قبل از پرسش مشتری به رخ او بکشید. شما باید برای مشتری سوال ایجاد کنید و پس از اینکه از شما سوال پرسیده شد، پاسخ بدهید.
 
47-خوب شنیدن را یاد بگیرید و بدانید که بهترین فروشندگان کسانی هستند که از بقیه گوش شنیدن بهتری دارند؛ زیرا هوشمندانه شنیدن شرط اول فروش موفق است.
 
48- برای بستن قرارداد هرگز عجله نکنید. این کار آفت فروش است و می تواند روند خوب فروش شما را تحت تاثیر قرار دهد.
 
49- غرور نداشته باشید و بدانید اولین حرف الفبای فروش رضایت مشتری است. فروش یک کار لذت بخش است و شما زمانی طعم این شادی را خواهید چشید که خرید از شما هم لذت بخش باشد.
 
50- اگر این مقاله را تا اینجا دنبال کرده اید یعنی هدف زندگی شما فروش است. این را فراموش نکنید و هم چنین فراموش نکنید یک فروشنده خوب می تواند هرچیزی را بفروشد.

به کیا توصیه میشه این مجموعه رو مطالعه کنند:

1. افرادی که سرمایشون زیر 10 میلیونه :
2.افرادی که خیلی مصمم اند که کارگاه جوراب بافی راه اندازی کنند:
3. افرادی که نمیخوان دلال باشند بلکه علاقه شدیدی به کارآفرینی و احداث تولیدی دارند:
4. تمام افرادی که خارج از شهر های یزد ، اصفهان ، تهران ، مشهد ، ارومیه ، تبریز هستند و در این شش شهر ساکن نمی باشند و میخواهند کارگاه جوراب بافی راه اندازی کنند.
5. خانم های خانه داری که میخواهند وارد عرصه جوراب بافی شوند ( دقت شود : خانم ها)
6. دوستانی که  8 میلیون تومن براشون پول زیادیه.

در کل : کسانی که واقعا علاقه و تصمیم جدی به احداث کارگاه جوراب بافی دارند، حتما قبل از خرید دستگاه جوراب بافی این مجموعه رو مطالعه کنند و هیچ توجهی به صحبت های فروشنده دستگاه نکنند.


موادی که در این مجموعه گفته می شود و واجب است که همه شما از آن اطلاع یابید:

بخش اول:

1. معرفی کامل انواع دستگاه جوراب بافی و مزیت و معایب هر کدام از آنها
2. من که از جوراب بافی سر رشته ندارم ، چطوری کارگاه راه بندازم:
3. چه مدل دستگاهی برای استارت کار بگیرم تا موفق شوم  و به دردسر نیوفتم
4. توو اینترنت 5-6 نفر دارن دستگاه میفروشن ، از کدومشون دستگاه بگیرم ، هر کی داره یه قیمتی میگه !
5. اول کار چقد سرمایه گذاری کنم؟

بخش دوم:

این بخش مخصوص برای دو دسته افراده اولینشون اون افرادیه که گیر مالی دارن  ، یعنی سرمایشون به 5 میلیون نمیرسه و یا تقریبا 5 میلیونه و واقعا به پول حاصل از سود این کار نیاز دارن (یعنی سرپرست خانواده اند)
و دومین افرادی که پیشنهاد میدم این قسمتو بخونن ، اون دسته از جوونا و عزیزاییه که 
0. من که میگم فعلا دستگاه نخرید بزارید برای 3-4 ماه دیگه  چون ...
1. به جای احداث کارگاه جوراب بافی بیایید این کارو انجام بدید ، سودش بیشتر از جوراب بافیه هم سرمایه کمتری لازم داره :
2. حالا  کجا بفروشم ؟ 
3. با چه شرایطی بفروشم که موفق شم؟

بخش سوم :
این بخش برای اون افرادیه که کارگاه جوراب بافی زدند و میخوان  در این عرصه زود پیشرفت کنن:

1. چه مدل جوراب تولید کنم که راحت فروش داشته باشم؟
2. این  چند نکته رو  حتما روی جورابتتون پیاده کنید ؟
3. هردن بیر (هردمبیل - هردنبیل) جوراب تولید نکنید ،  با  برنامه پیش روید.
4.

ادامه دارد  - انتشار این مجموعه  تا آخر هفته دیگه

جوراب هایی که با  دستگاه کامپیوتری میشه تولید کرد (قسمت1)  (برای دانلود کلیک کنید)



جوراب هایی که با دستگاه کامپیوتری میشه تولید کرد (قسمت2)  (برای دانلود کلیک کنید)



جوراب هایی که با دستگاه ایرانی (اتومکانیک) میشه تولید کرد (برای دانلود کلیک کنید)



جوراب هایی که با دستگاه های دوروسیلندر میشه تولید کرد (برای دانلود کلیک کنید)




نکته: وقتی کلیک کردید صفحه جدیدی برای دانلود در سامانه میترا باز خواهد شد و از شما مجموع دو عدد را خواهد پرسید و شما به سادگی میتوانید اقدام به دانلود کنید.

https://forums.digitalpoint.com/


http://justmoney.ir/


http://forum.persiantools.com/


http://sahandbux.persianblog.ir/


http://zoodpool.ir/



موضوع مطلب شاید ربطی به این گروه نداشته باشه، ادمین جان  لطفا 2 روز حذفش نکن. ممنون.

دوستان میشه چند لحظه این متنو بخونینو نظرتونو بگین!!  راهنمایی لازم دارم. 3 دقیقه امکان داره وقتتونو بگیرها!

چند روزه خیلی علاقه پیدا کردم  انگلیسی یاد بگیرم  ، اما نمیدونم از کجا شروع کنم: 
از هر کی میپرسم یه جوابی میده! 

- لغت 504-1100  رو حفظ کن.

- برو کلاس! - با توریستا  صحبت کن. - لغتا رو در قالب جمله حفظ کن. - داستان کوتاه بخون. - فیلم ببین. ( با زیر نویس، بدون زیرنویس ) - برنامه کودک تماشا کن. - موزیک گوش بده. - برو مکالمه کارکن و....

نتیجه ایی که با سرچ توو اینترنت بهش رسیدم : ( میخوام اینجوری عمل کنم نظرتون چیه؟ فاییده ایی داره؟ ) 

حفظ 1000+3000 لغت  

.

(مرحله اول حفظ 1000 لغت پر کاربرد):

به هر حال بدون شناخت کلمات نمی‌توان به زبان دیگری حرف زد! اما اینجا آن قانون معروف ۸۰-۲۰ وجود دارد. با ۲۰٪ تلاش نسبت به حرفه‌ای ترین کسانی که به زبان خارجی مسلط هستند، می‌توانیم ۸۰٪ توانمندی آنها را کسب نماییم. 

پیشنهاد من قبل از هر کاری، مراجعه به لیست ۱۰۰۰ کلمه‌ی پرکاربرد انگلیسی است.یک سوم کل نوشته‌های انگلیسی جهان فقط با همان ۲۵ کلمه‌ی اول لیست اشغال شده است! اگر ۱۰۰ کلمه‌ی اول را بدانید نیمی از کل متون انگلیسی جهان را می‌فهمید! و ۳۰۰ کلمه‌ی اول ۶۵٪ از کل نوشته‌های مکتوب انگلیسی را به خود اختصاص می‌دهند. پیشنهاد می‌کنم ترجمه‌ی تک تک این لغت‌ها را پیدا کنید و به تدریج آنها را حفظ کنید.

(مرحله دوم حفظ 3000 لغت پر کاربرد) :

اگر لیست هزار کلمه‌ای فوق، به نظر شما ابتدایی و ساده‌ است و یک لیست حرفه‌ای تر را برای یادگیری زبان انگلیسی ترجیح می‌دهید 3000 لغتی که  توسط لانگمن معرفی شده را بخوانید.

در این لیست، کنار هر کلمه، علامتهای S1 و S2 وS3 و W1 و W2 و W3 را مشاهده می‌کنید. S اول کلمه Spoken و مربوط به میزان استفاده در زبان انگلیسی شفاهی است و W مربوط به کلمه Written و مربوط به میزان استفاده در زبان انگلیسی مکتوب است. بنابراین مثلاً S1 در کنار یک کلمه، یعنی این کلمه در هزار کلمه پرکاربرد زبان انگلیسی است و W2 در کنار یک کلمه، یعنی آن کلمه از نظر کاربرد مکتوب در زبان انگلیسی، رتبه‌ای بین هزار و دو هزار دارد.


پ.ن 1 : لغتارو که نگا کردم ، جالب بودن. 

پ.ن 2 : لینک دانلود 1000 لغت و  3000 لغت لانگمن در کامنت اول.


این چند تا کتابو حتما بخونین :   نسخه چاپیشون یه حس دیگه داره !

.........................................................................................................................


1. امکان - اثر علی سخاوتی:

پیشنهاد میدم هر دانشجویی حتما یه بار این کتابو بخونه.
96 صفحه بیشتر نیست - 2 ساعت بیشتر وقت نمیبره.  +  pdf


دریافت فایل PDF   <== امکان

 

من قصد ایجاد فروشگاه کفش در منطقه ای پر رفت و آمد اما پایین شهر رو دارم و البته خودم به شخصه هیچ گونه تجربه و تخصصی در زمینه کفش ندارم و قصد دارم ابتدا به جمع آوری اطلاعات و کسب آگاهی لازم بپردازم. از دوستان عزیزی که تجربه یا اطلاعاتی در این زمینه دارن تقاضا میکنم منو راهنمایی کنن:

 نگرون این نباشین که اگه کارگاه زدم چطوری محصولامو بفروشم : 


در مقاله ایی که توو سایت گذاشتیم 13 روش فروشی که خودمون الان داریم به این سبک کار میکنیمو توضیح دادیم.


انتظار  نداشته باشید که این مقاله چند ده صفحه ایی باشه جمعا" 7 صفحه بشتر نیس اما کاملا کاربردیه . در ضمن  این مقاله رو  برای کسایی که 2-3 میلیون سرمایه دارن و میخوان توو حیطه جوراب و جوراب بافی فعالیت کنن و کارگاه جوراب بافی بزنن پیشنهاد میدم حتما بخونن.



تهیه آنلاین مقاله : 13 روش امتحان شده ،فروش محصولات تولید شده کارگاه جوراب بافی






اگه دوست دارید تولیدی خودتونو داشته باشین به لیک زیر کلیک کنین : 


یا علی


منبع :  rojda.blog.ir


مطالب مرتبط:

1. جوراب بافی

2. چگونه یک دستگاه جوراب بافی سالم خریداری کنیم!!

3. مقاله " احداث جوراب بافی مردانه"

4. طریقه خرید دستگاه جوراب بافی

5. کارگاه جوراب بافی خودمو راه اندازی کنم یا نه؟ (تجربه)

6. جوراب هایی قوی تر از کولار :

7. 13 روش امتحان شده برای فروش محصولات خود در بازار

مقاله " احداث جوراب بافی مردانه" 


دوستانی سوال میکردند که چطوری کارگاه جوراب بافی راه بندازیم و آیا این کار سود دهی دارد یا نه ، شما جواب این دوسوال و خیلی مطالب مفید دیگر را می توانید در این مجموعه پیدا کنید

 بطور معمول میتوانید با 4 الی 10 میلیون تومن این کار رو شروع کنید اما اگر دانشجو  هستی قاعدتا این مبلغ برای شما زیاد است در نتیجه  توصیه میکنم حتما با مطالعه این مقاله جلوی ضرر زیان احتمال خودتونو بگیرید .

دانلود آنلاین مقاله



"محتوای این مجموعه را حتما با دیگر مجموعه های موجود در اینترنت مقایسه کنید"

 

 

با تهیه این مجموعه می توانید به مطالب زیر دسترسی داشته باشید:


1. یک کتابچه 40 صفحه ای در زمینه احداث کارگاه جوراب بافی (تجربه شخصی دوران راهبی). 

2.کتاب 732 صفحه ای "کار آفرینی" (کتابی فوق العاده در ضمینه کارآفرینی)

3. آدرس + شماره تماس + گروه تلگرامی خرید نخ برای کارگاه جوراب بافی.

4. ویدئوهایی از دستگاه جوراب بافی.

5. مقاله : اشتباه مهلک در احداث کارگاه جوراب بافی

6. پاسخ سوال زیر در قالب یک فایل PDF

در اینترنت چند وبسایت و وبلاگ در ضمینه جوراب بافی فعالیت دارند و هر یک از آنها قیمت خاصی ارائه می­دهند، به

 کدام اطمینان کنیم و از کجا خرید کنیم که سرمان کلاه نرود؟

 

 معرفی کتابچه 40 صفحه ای:

شروع بخش اول:

کارگاه جوراب بافی راه اندازی کنم یا نه

تصور شما از جوراب بافی

اصل ماجرا

در احداث کارگاه جوراب بافی شما به دو مشکل عمده بر خواهید خورد..

14 نکته مهم برای شروع کار

نتیجه گیری

 

شروع بخش دوم:

نقش کشور چین در بازار جوراب بافی

آیا در شرایط کنونی بازار ایران احداث کارگاه جوراب بافی کار منطقی است؟این وسط چین چکاره است؟ آیا چین بازار را خراب نکرده ؟

آیا جوراب بافی به درد من می­خورد؟

برای شروع کار چقدر سرمایه گذاری کنم تا بهترین بازده را داشته باشم؟

بازار جوراب و جوراب بافی اشباع نشده است؟

اگر بازار جوراب بافی خوب است چرا جزئیات آن لو رفته و اینقدر تبلیغات می­شود که بیایید جوراب بافی راه اندازی کنید؟ حتما ریگی تو کفششون هست که اینقدر تبلیغات می کنند، اگه بازارش خوب بود کسی صداشو در نمی آورد

 

شروع بخش سوم:

جزئیات احداث کارگاه جوراب بافی

مقدمه و دید کلی

فصل اول (چه ماشین آلاتی برای تولید جوراب مورد نیاز است؟)

جزئیات دستگاه جوراب بافی:

دستگاه سر دوز(زیگزال) و پس دوز

انواع اتو

مواد اولیه 

فصل دوم : (هزینه احداث یک کارگاه جوراب بافی)

فصل سوم :نکات پیرامون خرید ماشین آلات

فصل چهارم: برای جوراب بافی آموزش خاصی لازم است ؟

فصل پنجم : هزینه­های تولید ، سود آوری و بازگشت سرمایه

هزینه ­های تقریبی تولید برای هر جین جوراب

فصل ششم: (چه مدل جورابی تولید کنیم تا راحت فروش رود؟)

فصل هفتم: (مجوزهای مورد نیاز چگونگی اخذ آن­ها)

توضیحاتی پیرامون دستگاه های جوراب بافی: ( دید کلی)

انواع ماشین­های جوراب بافی:

چگونه در برق مصرفی خود صرفه جویی کنیم؟

استهلاک ماشین آلات:

نکات ایمنی در کارگاه :

 

 


پیشنهاد:  اگر تهیه 4-5 میلیون برای شما کار دشواری نیست پیشنهاد می شود صرفا جهت تفریح هم که شده جوراب بافی را شروع کنید ، موارد خیلی جالبی خواهید آموخت.  در بد ترین حالت ، اگر سود هم نکنید ، کارگاهی که احداث کردید هزینه جاری خودش را  تامین خواهد کرد.





به سوالات شما حداکثر 48 ساعت بعد پاسخ داده خواهد شد. 



دوستان، این حق شماست که وقتی خریدی انجام می­ دهید بهترین خدمات را دریافت نمایید به همین دلیل اگر احساس کردید این مقالات نیاز شما را پاسخ نداده است ، بدون هیچ رودربایستی با شماره ای که در مقاله گذاشتیم از طریق تلگرام در تماس باشید و سوالاتی که نتوانستید پاسخ آن را در مجموعه پیدا کنید را از ما بپرسید. ما در خدمتیم.




قسمت هایی از مقاله :


سرعت تولید دستگاه­های جوراب بافی 12 جفت (24 لنگه) جوراب در هر 1.5 ساعت و حداقل سودی که می­توانید از هر جین داشته باشید 2000 تومان می­باشد .

 

درضمن، بعد از این که کار با دستگاه وتنظیمات دستگاه  را یاد گرفتید می­توانید به سرعت کارگاهتان را گسترش دهید و تعداد دستگاه­های جوراب بافی را به  10 عدد افزایش دهید .

 

اگه شما در روز  8 ساعت با 10 دستگاه جوراب بافی  کار کنید و هر دستگاه جوراب بافی 5 جین در یک شیفت 8 ساعته  تولید داشته باشد، تولیدی شما 50 جین در روز خواهد بود. و کمترین سودی که می­توانید از هر جین جوراب داشته باشید 2000 تومن است.

(شما اگر جوراب خوب تولید کنید از هر جین جوراب بطور میانگین 5000 تومان سود خواهید داشت)

 

 

حتما با خودتون گفتید:

قیمت یک دستگاه جوراب بافی نهایتا 2 میلیونه و اگه من 5 تا دستگاه بگیرم میشه 10 میلیون.

2میلیون هم مواد اولیه می­گیرم،برای جا هم که  زیرزمین یا پارکینگ خونمون هست و لازم نیست اجاره­ای بدهم .

خلاصه با 12-15 میلیون شروع می­کنیم و به قراری هر دستگاه در  1.5 ساعت یک جین تولید خواهد داشت و اگر من یک شیفت 8 ساعته کار کنم هر دستگاه 5جین جوراب تولید خواهد کرد. ماهم که با 5 دستگاه کارگاه رو راه انداختیم در نتیجه در هر شیفت کاری 25 جین تولید خواهیم داشت...

حالا با داداش و زن عمو ،فلانی و فلانی اگر دو شیفت کار کنیم  تولید را می­توانیم تا روزی 50 جین افزایش دهیم همچنین از یه طرف هم می­دانیم : بدلیل سیستم مکانیکی  دستگاه­های جوراب­­بافی ، دستگاه هر چقدر بیشتر کار کند بهتر است و باعث روانتر شدن دستگاه خواهد شد  در نتیجه 3 شیفت هم می­شود کار کرد. اما به 2 شیفت بسنده می­کنم. 

سود هرجین جوراب هم حداقل 2000 تومان می­باشد  پس در  روز( 50*2000=100 ) 100 هزار تومان و به عبارتی ماهی 3 میلیون تومان درآمد زایی خواهید داشت.

این 3 میلیون تومن هم سود خالص شماست و هزینه کارگر + برق +مواد اولیه +... قبلا کسر شده است.

….

در احداث کارگاه جوراب بافی شما به 2 مشکل عمده بر خواهید خورد :

1.مشکل در فروش محصولات تولیدی.

2. مشکل در تعمیرات دستگاه جوراب بافی  و خرابی دستگاه­ها.

راه حل مشکل 1 کاملا

 

برای غلبه  بر مشکل 2 باید با سیاست و برنامه ریزی پیش روید :

فرض می­کنیم شما یک کارگاه بزرگ دارید ( مثلا 10 دستگاه جوراب بافی)  شما کل برنامه­ریزی­های مالی­تان را….

شما یک کارگاه کوچک دارید ( مثلا 2-3 دستگاه جوراب­بافی ) در این حالت شما مجبورید که….

.

.

این نکته را در نظر داشته باشید : خرابی دستگاه¬های جوراب بافی در اکثر مواقع اما سختی این کار در این است که  بتوانید تشخیص دهید که ...

14 نکته مهم برای شروع کار:

1.حتما با دو دستگاه کارگاه راه اندازی کنید.

2.اول کار لازم نیست خرج اضافی کنید و دستگاه  سردوز و پس دوز بخرید. اکثر خیاط­ها این دو دستگاه را دارند و می­توانید کارمزدی با آنها کار کنید.

3. روغن­کاری دستگاه­  فراموش نشود. کافیست روغن دستگاه کم شود ، در کمتر از یک هفته قطعات دستگاه ساییده خواهد شد و یا به عبارتی دستگاه نابود می­شود.

4.سعی کنید استارت کارا دونفری بزنید. سرعت تولیدتان بسیار افزایش خواهد یافت.

5.برای گسترش کسب و کارتان حتما دستگاه کامپیوتری خریداری کنید اما استارت کار را حتما با دستگاه های مکانیکی ایرانی بزنید.(توضیحات بیشتر در ادامه)

...

اما این نکته را در نظر بگیرید  که : چینی¬های عزیز بیکار نبوده¬اند و خداروشکر(!) با همکاری دلال¬های هم وطنمان توانستند  بازار تولید نخ ایرانی را به انزوا بکشند و بازار نخ ایران را در دست بگیرند. همچنین توانستند  چند نمونه دستگاه کامپیوتری جوراب بافی را وارد کشور کنند. اما پیشنهاد می¬شود از این دستگاه¬ها استفاده نشود.  بهترین دستگاه جوراب بافی کامپیوتری را اول ایتالیا و بعد کره تولید می¬کند.

 

. آیا جوراب بافی به درد من می خورد؟

اگر به عنوان  شغل دوم این شغل را شروع کنید ، به چند دلیل گزینه خیلی خوبی  برای شما خواهد بود:

اولا : هزینه اولیه کمی برای شروع کار و احداث کارگاه نیاز است.

...

آیا بازار جوراب و جوراب بافی اشباع نشده است؟

خیر. تنها مشکلی که وجود دارد این است که بعضی از تولید کننده­ها در بحث  فروش به مشکل بر خورده اند و دلیل عمده شکست آنها عدم سرمایه گزاری در بحث بازاریابی می­باشد. این عزیزان هنوز هم می­خواهند مثل چند سال قبل ، تولیداتشان را به عمده فروش  بفروشند !!  اما این کار دیگر جواب نمی­دهد.

بنظرم الان باید هر تولید کننده­ای برای خودش یک سیستم فروش و بازاریابی طراحی کند و علاوه بر کار تولید ، تسلط کافی بر مدیریت فروش هم داشته باشد.

اگر مدیرت فروش  و بازاریابی نداشته باشید حتما شکست خواهید خورد!!!! و پیشنهاد می­کنم اول برنامه فروش خودتان را طراحی کنید .

لطفا بدون برنامه ریزی هیچ گونه سرمایه گذاریی نداشته باشید و در این باب به هیچ وجه به" توکل به خدا" اعتماد نکنید ، اول تلاش و برنامه ریزی کنید بعد به خدا توکل کنید.

.

.

 

50*2000= 100000 تومان درآمد در هر روز

 و همچنین اگر دو شیفت یا سه شیفت کار کنید درآمد شما 2 و 3 برابر خواهد شد.

و اگر جوراب­های تولید شده را خورده فروشی کنید ( ندید به عمده فروش) سود هر جین جوراب تا  10 هزار تومن هم قابل افزایش است.


چند خط بالا قسمت هایی از مقاله 40 صفحه ای بود. برای  خرید نسخه کامل این مقاله میتوانید از لینک زیر اقدام کنید.


 

   خرید مجموعه آموزش جوراب بافی

 


توضیحاتی پیرامون جوراب بافی :


کارگاه جوراب بافی شامل :

1. دستگاه جورای بافی.
2.دستگاه سردوز ( یه جور چرخیاطی )
3.دستگاه پس دوز ( یه جور چرخیاطیه )
4.اتو ( دو مدل موجود است : 1. گازی 2. برقی )
5.مواد اولیه ( نخ + کش + لوازم بسته بندی : جعبه ، مارک و... )

 

1.دستگاه جوراب بافی مکانیکی :

*در مدت 1.5 ساعت حداقل یک جین (24 لنگه) جوراب تولید دارد. و محدود کننده سرعت تولید یک کارگاه جوراب بافی، این دستگاه ست پس برای تولید با راندمان بالا سعی کنید 3 الی 4 دستگاه جوراب بافی تهیه کنبد تا در یک شیفت هشت ساعته مقدار قابل قبولی تولید داشته باشید.

تقریبا هر 5 دستگاه جوراب بافی یک اوپراتور لازم دارد.

*صدای دستگاه ها مقداری زیاد است اما بعد از چند دقیقه عادت میکنین  ( شدت صدا در این حد  که صدای هم دیگرو وقتی کنار هم ایستادین به سختی میشنوید )

* وزن هر  دستگاه تقریبا 350-500 کیلو  و هنگام کار لزرش دارد اما اگر زیر پایه های دستگاه ، فوم گذاری کنید صدای ایجاد شده از لرزش به طبقه پایین منتقل نمیشه. ( کارگاه ما در طبقه دوم مغازه بود )

 توضیحات : دستگاه جوراب بافی در دو مدل توو بازار موجوده :1. مکانیکی  2. کامپیوتری (اتوماتیک)


برق مصرفی دستگاه های مکانیکی تکفاز و  اتوماتیک سه فاز هست.


2 و 3 :دستگاه سر دوز و پس دوز :

*وظیفه این دستگاه ها  : دوخت سر جوراب (بستن دهانه جوراب) و  دوخت کش جوراب است.

* سرعت کار بالایی دارد و برای 4الی5  دستگاه جوراب بافی  یک دستگاه سردوز و یک دستگاه کافی است  ( اضافه هم میاد )

* در حد یک چرخ خیاطی معمولی صدا دارد.


4. اتو:

وظیفه اتو تثبت اندازه جوراب و صاف کردن(رفع چرررروک) جوراب میباشد .

اتو گازی: چیزی شبیه میزه که از زیر با شعله حرارت میبینه . جوراب را در قالب های آلمینیومی مخصوص خود جا داده و به مدت 2 دقیقه در داخل اتو قرار میدهند بعد جوراب را از اتو خارج کرده  و به وسیله فن خنک سازی میکنند( تا حدی که آلیمینیوم قالب جوراب خنک شود ) بعد جوراب ها را از قالب خارج کرده و آماده بسته بندی میشود.

اتو برقی : دیگه نیازی به قالب و ... ندارید و جوراب را مستقیم میکشید روی اتو بعد از چند دقیقه جوراب را خارج کرده و آماده بسته بندی میشود.


5.مواد اولیه :

شامل نخ و مارک و جعبه  میباشد


توضیحات اضافی:
دوستان عزیز تولید کمی خورده کاری هایی دارد که باید از نزدیک ببینید اما سریع یاد میگیرید :
مثلا  اگه دستگاه سوزن شکست چطوری سوزنشو عوض کنید و یا مثلا قبل این که جوراب وارد مرحله سردوزی و پس دوزی شود باید نخ های اضافی قسمت مارک جوراب قیچی شود و چند تا نکته کوچیک دیگه...

  لازم به ذکر است که :  تولید کاری نداره مهم فروشه  شما میتونید چند صد جین به راحتی تولید کنید اما اگه نتونین بفروشید براتون دردسر میشه. 

دوستانی هم که میخوان عملی جوراب بافی را یاد بگیرن و دوره ببینن زیر این پست پیام بزان تا هماهنگی ها انجام بشه.
 ( آموزش در  یزد + خوزستان + کرمان + فارس + سیستان بلوچستان + کرمانشاه )


دقت در خرید دستگاه:


در ضمن دستگاه نو با کارکرده فرقی ندارد چون  دستگاه های نامبرده مکانیکی هستن و  22 ساعت مداوم کار کنند طوریشون نمیشه.


گول شرکت های اینترنتی رو نخورید ، دستگاه های 1.5 رو 4-5 تومن میفرشن و به شما میگن :

تولید از شما  خرید تضمینی از ما ، اما خیالتون راحت باشه که بعد چند بار خرید زیر حرفشون خواهند زد و شمارو با احترام کامل دور خواهند زد مثلا خواهید شنید:  بازار خرابه نمیتونیم خرید کنیم.



چند خط بالا قسمت هایی از مقاله 40 صفحه ای بود. برای  خرید نسخه کامل این مقاله میتوانید از لینک زیر اقدام کنید.

تهیه مقاله 40 صفحه ای جوراب بافی (کلیک کنید)




......................................................................................................


پیشنهاد ویژه 1 :

 اگه از این  میترسید که در فروش جوراب به مشکل برخورد کنید  این مطلب رو بخونید، ما که باهاش کار میکنیم  نتیجه داده.

در این مقاله 13 روش فروش محصولات تولید شده شما بیان شده که خود ما هم داریم باهاش کار میکنیم و جواب گرفتیم.

اگه یه خورده با برنامه ریزی پیش برید فروش اصلا کار سختی نیست.




صفرتا صد تولید جوراب + خاطرات یک دانشجو از جوراب بافی

 

 

 

 

 

ترم 4 دانشگاه، حدودا سال 93 در آزمایشگاه شیمی آلی بین صحبت همکلاسی ها متوجه شدم یکی از بچه های دانشکده نساجی دستگاه جوراب بافی خریده و کارگاه جوراب بافی راه انداخته و جوراب عمده می‌فروشد،  از سر کنجکاوی سر بحثو باز کردم و موضوع را پیگیر شدم خواستم  کارگاه را از نزدیک ببینم و اینجور شد ما برای بار اول وارد صنعت جوراب بافی شدیم.

فکر می کردم دستگاه جوراب بافی چیز خیلی عجیب غریبی باشه اما وقتی رسیدم کارگاه و ماشین های جوراب بافی را از نزدیک دیدم کلی خندیدم، یه دستگاه خیلی ساده و کوچیکی بود با همون خنده گفتم  یاعلی ...  نگو که با این جوراب می بافید ، چندتا چرخ دنده رو هم سوار شده بودن و قیافیه گولاخی داشت و جوراب تولید میکرد!!!!

 

از محمد بازار کارشو پرسیدم،گفت چون تازه شروع کرده بازار جالبی نداره ( حق هم داشت بنده خدا ، 40 روز می شد دستگاه خریده بود و در شهر غریب که یزد باشه کسی رو نمیشناخت )، همین که ازش در مورد قیمت دستگاها پرسیدم ناراحت شد، گفت :  دوران جان سرم کلاه گذاشتن.  دستگاه یک میلیونو هشتصد هزار تومنی رو به من 2 تومن فروختن ، اتوی 3 میلیونیو 4 فروختن ، دستگاه سردوز و پس دوز رو هر کدوم 150 هزار تومن  گرونتر حسابم کردن .

 دو سه تا میز اضافی بهم دادن . کارگاهی که می شد با 5 میلیون راحت راه انداخت،  8.5 برام آب خورد. از اون ور چون به بازار نخ آشنا نبودم ، نخ  رو خیلی گرون از واسطه خریدم.  بنده خدا می گفت اگه تجربه الانو داشتم 5 میلیون تومن جلو بودم 5 میلیون هم برا یه دانشجو واقعا زیاده بجاش میتونستم دو تا دستگاه دگ بخرم . و چند تا لوازم جانبی رو اصلا نیاز نداشتم اما کسی نبود راهنماییم کنه.

 

چند روز بعد این ماجرا  رفتم پیشش و گفتم  محمد میخوای دستفروشیو امتحان کنیم؟ تو جورابو تامین کن میریم دستفروشی ، هم  یه پولی برا من میمونه و پول خوابگاه دانشگامو میدم هم فروش تو بالا میره نه اینکه منم نیاز به پولش داشته باشم ، خیر ، بیشتر علاقه داشتم ببینم دستفروشی چه حسی داره و در شهر یزد که به جز همکلاسی ها مارو کس دیگه ای نمیشناخت بدون هیچ خجالتی میتونستیم کنار خیابان بساط کنیم .  اوایل میگفت : دوران جان ! دستفروشی جواب نمیده (همیشه دوران جان صدا میزد منو:) ، کی میاد جوراب دستفروشی کنه و از دستفروش جوراب بخره و از همه مهمتر، شهرداری میاد جمعمون میکنه ، همه جورابارو با خودش میبره، به اندازه کافی ضرر دادم  حوصله درگیری با شهر داریو ندارم!!

 

از ما اصرار از ممد انکار، یه کرم افتاده بود توو وجودم  هی قلقلکم میداد و میگفت: " دوران ، هر طور شده دستفروشی رو امتحان کن، تجربه خوبی برات میشه ، حس خوبی بهت میده، نهایتش شهرداری میاد بساطو جمع میکنه و 80 هزار تومان ضرر میکنی، 80 هزار تومان واقعا ارزش ریسک کردن داره و به تجربه ای که کسب میکنی می ارزه " . خلاصه هر طور شده  راضیش کردم بریم دستفروشی 50 هزار تومان دادم جهت ضمانت که اگر شهرداری حمله کرد محمد ضرر نکنه.

بساطمو خیابون  امام یزد نزدیکای میرچخماق پهن کردم عکش جایی که بساط میکردم رو میتونید زیر ببینید اما متاسفانه نمیدونم چرا از اون دوران عکسی ندارم، این عکسی هم که میبینید چند ماه پیش مسیرم خورد یزد اونجا گرفتم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فقط یک طرح جوراب در 4 رنگ مختلف داشتم، از شانسمون دستفروشی خیلی خوب گرفت،  مشتریا که میومدن میگفتن: آقا فلان مدل جوراب ندارید؟ بچگونه  دخترونه و.... (درضمن دوستان این خاطره حدودا برای سال 94 است - جوراب جینی تقریبا 8 هزار تومان بود).

 

ماه اول کلی مشتری از دست می دادیم چون جنسمون جور نبود و سرمایه ای هم نداشتیم که بخواییم  جنس دیگه ای بفروشیم اما جورابای تولیدی خودمونو خوب میفروختیم ، تا جایی پیش رفتیم که دستگاه 19 ساعت روشن بود و  جوراب میزد اما  تولیداتمون کم بودن و جواب فروشو نمیداد. همین که سرمایمون به یه حدی رسید بدون معطلی رفتیم یه دستگاه جدید خریدیم 1.900 میلیون . با این دستگاه جدیدمون تنوع جورابامون دوبرابر شد یعنی دیگه بجای یک مدل جوراب دو مدل جوراب تولید می کردیم. یه مدت روال به همین منوال گذشت ، بعد تصمیم گرفتیم برای جوری جنس با بقیه تولید کننده ها وارد مذاکره بشیم. ازشون جنس عمده می گرفتیم و توافق می کردیم سه هفته بعد از فروش رفتن جورابا باهاشون تسویه حساب کنیم یه جور میشه گفت ، پولشون نزدیک یک ماه دست ما بود و باهاش کار میکردیم ...

خدا رو شکر بازار خیلی خوب شده بود . روز اول که رفتم دستفروشی کل جنسی که با خودم برده بودم 80 هزار تومن بود تا اینکه یواش یواش پیشرفت کردیم و دیدیم جنسایی که بساط میکردم به 2 میلیون رسیده  یعنی اگه شهرداری پیداش میشد 2 میلیون تومنم میپرید  اما  غممون نبود ، ادامه دااااادیم.

 

خلاصه کار من و محمد بعد کلاس های دانشگاه دستفروشی شده بود. شب ها بعد ساعت 9 شروع میکردیم به تولید تا 2-3 شب ادامه داشت بعدش می خوابیدیم  تا ساعت 7 صبح ، همچنین 2 ساعت قبل کلاس جوراب می بافتیم و روز از نو روزی از نو ....

برای اینکه سرمایه در گردش داشته باشیم یکیمون در کارگاه شروع میکرد به جوراب بافتن و اون یکیمون میرفت دستفروشی .... تا پول داشته باشیم بریم نخ بگیریم. اینم بگم خیلی کم پیش میومد پای دستگاه وایسم ، بیشتر محمدو میزاشتم و خودم میرفتم پی کار فروش ...

 

همینجور 4 ماه ادامه دادیم ...

بعدش تصمیم گرفتیم آگهی توو خوابگاه بزنیم اگه از ورودی های سال 91 بپرسید آگهی های ما رو خوب یادشونه با این عنوان:  ما دانشجوهای نساجی دانشگاه یزد تونستیم کارگاه تولیدی جوراب بزنیم . هر دانشجویی که می خواد جوراب بخره  و ببره در شهر خودش بفروشه بیاد بهش جنس بدیم!!

ما آگهی میچسبوندیم ، حراست خوابگاه برگه رو میکند، یه شب تماس گرفتن که فردا صبح برم ساختمون هرندی ، حراست کارم داره. ده دقیقه اول اثبات به رئیس حراست اثبات کردم تولید دارم ، به عبارتی تولیدی داریم ، همون موقع ها بازاریابی شبکه ای مد شده بود و پنبه ریز در خوابگاه تبلیغ میکرد. حراست هم سر همون قضیه خیلی حساس بود. بعد که متوجه شدن تولیدی داریم، بچه های حراست و رئیسشون ازمون کلی جوراب خریدن ،قیمتمون هم خوب بود هر ماه سفارش داشتیم توو خوابگاه معروف شدیم ، آشپزهاس سلف، نگهبان ها، راننده سرویس دانشگاه همه سفارش میدادند. یکی از راننده ها جین جین ازمون میگرفت میرفت میفروخت :))))
حراست برای اینکه حمایتی از ما کرده باشه اومد چند تا تابلو شیشه ای در محوطه خوابگاه ها و داخل ساختمان ها نصب کرد و گفت ازین به بعد آگهی ها رو اینجا بچسبونید ما نمیکنیم.

اگر الان برید خوابگاه دانشگاه یزد این تابلو های تبلیغاتی که یادگار ما بود را خواهید دید. 

 

خداروشکر بازار خوابگاهمون گرفت ، دانشجوها میومدن جوراب ازمون میگرفتن و میبردن شهرشون ، جورابامون میرفت کرمان ، خوزستان ، زاهدان ، طبس ، بافق ، شیراز و...


ما تونستیم با همین دوجا  یعنی دستفروشی و پخش در خوابگاه دانشگاه یزد کارگاه رو سرپا نگه داریم و شاهانه زندگی کنیم. تازه رشدمون شروع شده بود که رفیقمون فارق التحصیل شد و به دلیل مسائل خانوادگی مجبور شد بره شهرشون. و برای همین اجبارا کارگاه رو انتقال دادیم شهر ایزه خوزستان ، و رفیقمون کلیه مسائل تولید رو عهده دار شد  و من هم کار فروش و پخش در یزد. 

 

بازار جوراب اوایل که ما شروع کردیم عالی بود و بعدش سقوط کرد و این رکود تا بهمن 94  ادامه داشت. و تا جایی پیش رفتیم که دخلمون با خرجمون نمیخوند و فروش سابق رو نداشتیم و سرمایمون خاک میخورد . توو بهمن ماه فهمیدیم بازار خراب نیست  بلکه وضعیت بازار عوض شده ،و  با مشاوره یکی از مشاورهای بازاریابی اصفهان  سیستم فروشمون رو به کلی تغییر دادیم و یه جور سیستم بازاریابی چریکی رو شروع کردیم و الحمدالله ازش خیلی خوب جواب گرفتیم.

محمد رفت شهر خودشون، من موندم و یزد...

اون روزا شهرداری اومد بساط رو ترکوند!!! و جرئت نکردم دوباره برم دستفروشی، رفیقمون محمد هم  فارق التحصیل شده بود و رفته بود شهر خودشون " ایذه " خوزستان!!! کارو ناچارا یکی دوماه تعطیل کردم بجاش این دوماه رو خوردیم و خوابیدیم (جاتون خالی).
 
بعد مدتی به ناچار کار پخش جوراب بین فروشگاه هارو پیش گرفتم ، از بوفه خوابگاه بگیر تا شرکت تعاونی دانشگاه یزد و دانشگاه آزاد ، فروشگاه زنجیره ای احمد و چند تا فروشگاه دیگه!!! در کار پخش با " مهدی" آشنا شدم که فروشنده شرکت تعاونی دانشگاه یزد بود اونم وقت سربازیش رسیده بود باید با فروشگاه تسویه میکرد ، یعنی فروشگاه فشار آورده بود که اگه میخوای بری الان برو ، میخواییم نیرو جدید بگیریم، اونم به ناچار یه هفته  مونده به خدمتش با شرکت تعاونی دانشگاه یزد تسویه حساب کرد و اومد بیرون!!! 
مهدی مارو دید گفت :  دوران قضیه اینجوریه و سربازی هم افتادم پادگان خاتمی یزد (سپاه) و وقت آزاد زیاد دارم. و در همین بحبحه رفته بودم پیش یکی از تولید کننده های یزد و به عبارتی عمده فروشای یزد بسم " حسین و مجتبی" که یکی از تامین کننده های ما بودن. یهویی پیشنهاد داد: دوران ، میدان باغ ملی یزد نزدیکی پاساژ ستاره ، شرکت تبلیغاتی رایمند پل هوایی ساخته با هزینه 2 میلیارد تومان ، اون بالا  دو سه تا غرفه زدن و اجاره میدن ، اگه میخوای برو همونجارو بگیر این خاطره ای هم که میگم برای آخرای ترم 8 دانشگاهمه ! گفتم مجتبی چرا خودت نمیگیری؟  گفتش: ما وقت نمیکنیم و نه حوصلشو داریم ...
شب بعدش ماجرا رو به مهدی که تازه شراکتمونو شروع کرده بودیم گفتم. گفتش دوران خیلی هم عالیی ... فردا صبح میریم با مسئول پل هوایی صحبت کنیم اگه چک هم خواستن من از بابام چک کارمندی میگیرم میدیم بهشون. زنگ زدیم شرکت رایمند و آدرس رو ازشون گرفتیم و حضوری رفتیم سراغشون، قبلش با مهدی هماهنگ کرده بودیم : شرکت رایمند که صاحب پل بود اگر قبول کنه  15 روزه قرار داد ببندیم شاید کارمون نگرفت ... اجارش هم بود روزی 28 هزارتومان به عبارتی ماهی تقریبا 900 هزار تومان - اندازه غرفه هم سه متر در یک و نیم متر بود ( کلا 5 متر مربع).
 
به رایمند گفتیم درصورت امکان قرار داد رو اول کار 15 روزه بنویسید ، من دانشجو ام ایشون هم سربازه !!!!  خدارو شکر  رایمند یه حال اساسی بهمون داد گفت : این حرفا چیه ، الان نه نیازه قرار داد ببندیم  نه ... برید یه چند روز امتحانی کارو شروع کنید اگه کار گرفت بیایید قرار داد ببندید و اگه نگرفت همون چند روزی که اونجا بودید رو اجارشو بدید. 
 
قرار شد فرداش کارو شروع کنیم. روز شروع ما روز فوت آیت الله رفسنجانی بود. صبحش رفتیم تمیز کاری ، شب ساعتای هفت شروع کردیم به فروش جوراب تا ساعت 10.5 با یه لامپ 100 وات ، غرفه هم تقریبا تاریک.  با این شرایط تاریک بودن غرفه  و نداشتن جنس درست و حسابی و نداشتن قفسه  شب اول در سه ساعت 90 هزار تومان فروختیم که از این 90 تومن 30 هزار سودش بود و اجاره اون روز در اومد!!!! با فروشی که اون شب داشتیم متوجه پتانسیل بالای غرفه مون شدیم
 
فردا صبح سریع رفتیم شرکت رایمند و قرار داد دوماهه بستیم.  و رایمند یه حال اساسی دیگه ای داد ، اومد اجاره دوماهو در 6 تا چک چهار ماهه ازمون گرفت!!
 مجبور بودیم قرار دادو دوماهه ببندیم ، دانشگاهم تموم شده بود و چون دفترچمو پست کرده بودم منم باس  اردیبهشت 96 میرفتم خدمت سربازی .  قرار داد تا 20 فروردین 96 نوشته شد!!!!

هر چی پول موقع فروش در خوابگاه و پخش بین فروشگاه ها جمع کرده بودم در دوماه بیکاری خرج شده بود و روز شروع کار ما روی پل هوایی پاساژ ستاره(این پل هنوزم وجود داره اگه بیایید یزد، میدان باغ ملی ، پاساژ ستاره میتونید ببینیدش) ، ما با  600 هزار تومان جنس شروع کردیم . 400 هزار تومان هم هزینه دکور شده بود. من و مهدی از تهران جوراب سفارش دادیم و جورابا مون رسید . به سه روز نکشیده 600 هزار تومان جورابمون فروش رفت (از قبل هم یخورده جس داشتیم ) ، دوباره 600 هزار تومن دگ سفارش دادیم از تهران جوراب بیاد ،سفارش های ما دو روز و نیم طول میکشید تا از تهران برسه یزد و این دوروز مجبور بودیم هوا بفروشیم ، جنس نداشتیم.  یاد گرفتیم که زود زود سفارش بدیم . هر دو روز یه بار 600 هزار تومان خرید بزنیم. تا جنس امروز از تهران میرسید ، دوباره سفارش میزدیم که اینا تموم شدن ، جنس های جدید برسند!!!
 
هر دو روز داشتیم 600 هزار تومان خرید میزدم یروز عمده فروش جوراب ما از تهران زنگ زد گفت شما دارید چیکار میکنید؟  چرا یه جا 5 میلیون خرید نمیزنید و مجبور نباشید هر دوروز اینقدر هزینه باربری بدید!!!  (ماهم که پول نداشتیم ، مونده بودیم چی بهش بگیم)
خدا رو شکر بابای مهدی گفت: من 5 میلیون قرض میدم که برید خرید بزنید و خورد خورد پولو پس بدید. 
 
بعد مدتی کارمون فوق العاده گرفت، هم قیمتامون پایین بود هم کیفیت جنسا بالا ، هر چی میفروختیم  ضامنتی میدادیم دست مشتری میگفتیم "ببر امتحان کن اگه خوشت نیومد ، خراب بود و هر دلیل دیگه ای بیار بدون هیچ صحبتی پس میگیریم"  هر کی میومد خرید میکرد امکان نداشت برای بار سوم و چهارم نیاد خرید!!!
 امکان نداشت وقتی خودش خرید میکرد ، به آشنا ها ، دوست و برادرش نگه ، سرمایه ما هم زیاد شده بود ... شال و روسری ، لوازم آرایشی به جورابامون اضافه کردیم ...
قیمت ها و کیفیت و تنوع اجناس جوری بودن که هر کی خرید نمیکرد واقعا ضرر میکرد ، هیج جای یزد همچین قیمتی پیدا نمیشد!!!
 
روزی تقریبا 2.5 میلیون فروش داشتیم (سال 95 - با 600 هزار تومان سرمایه اولیه) ...  کار گرفت و بزرگ شد ...
نکته جالبی که بود : ما در دو ماه کار کردن 95 میلیون تومان تراکنش داشتیم!! و این رقم برای دوتا مبتدی واقعا بزرگ و عالی بود!!!
بازار خوب شده بود و فروش شال و روسری عالی بود روسری که ما دونه ای میدادیم 7 هزار تومان همون روسری سطح شهر 15 هزار میفروختن. یه فروشگاه داخل پاساژ ستاره پیدا کرده بودیم و میخواستیم اجاره کنیم تا شال و روسری رو تخصصی ببریم اونجا ... روی پل جا کم بود و نمیتوانستیم تنوع جنس رو ببریم بالا ... در شرف قرارداد بستن بودیم که خبر بد رسید...
مهدی یه مشکل خوانوادگی برای پیش اومده بود و مجبور بود بره کرج ، منم برگه اعزام به خدمتم اومد و راهی سربازی میشدم. و متاسفانه مجبور شدیم کله پروژه رو تعطیل کنیم. نمیدونم چرا هر شریکی پیدا میکردیم مشکل خونوادگی براش پیش میومد باس میرفت یزد، مهدی ما یزدی بود مجبور بود بره کرج...
خلاصه ترم آخر دانشجویی با فروش 95 میلیون در دو ماه رکورد عجیبی از خودم بجای گذاشتم . از همون یزد بلافاصله بعد از اینکه قراردادمون تمام شد 2.2.96 مستقیم رفتم آموزشی سربازی شهر باغی کرمان - نیروی انتظامی ... بعد از آموزشی رفتم خونه و به خونواده گفتم دو ماه آموزشیمون تمام شد و افتادم راهنمایی رانندگی بیرجند ...
 
الان که دارم این بخش از مطلب رو مینویسم چهار ماهی است سربازیم تمام شده و بعد از 21 ماه خدمت صادقانه در یک شهر غریب (بیرجند) باید همه چیز را از صفر شروع کنم.
 
حین خدمت سایت TehranGerdbaf.ir را راه انداختم  تا افراد علاقمند به تولید جوراب را راهنمایی کنم.
و حالا این سایت به یکی از مراجع بزرگ و به عبارتی اولین سایت فعال در حوزه جوراب بافی تبدیل شده. 
و خدارو شکر با کلی زحمت از دستفروشی رسیدیم به واردات دستگاه جوراب بافی کامپیوتری از چین و داریم کلاس های آموزش جوراب بافی را در تهران برگذار میکنیم.

اگر علاقمند به حوزه جوراب بافی هستید حتما به سایتمون سر بزنید. 

کلاس های آموزش جوراب بافی مون هم در تهران دایره ، برای آموزش میتوانید در کلاس ها شرکت کنید.
درضمن مشاوره و راهنمایی ما کاملا رایگانه ، اگر نیاز به کمک داشتی  با شماره 09120279821 تماس بگیر. اگر احیانا هم پاسخ ندادم به بزرگی خودت ببخش ، یخورده سرم شلوغه ، پیامک بزاری خودم تماس میگیرم ، یا اینکه نیم ساعت بعدش دوباره زنگ بزن. 
 

 

 

 راه های ارتباطی :


1. شما میتونید زیر همین پست ، کامنت(نظر) بدید و سوال خودتونو بپرسید. اگه امتحان،کلاس،مسافرت،قطعی اینترنت،مرگ و... نداشته باشم حتما جواب میدم. بشرط اینکه بلد باشم.

2. به همین وبلاگ  پیام خصوصی بفرستید .  جوابشو به صورت خصوصی براتون ایمیل میکنم.

3. این ایمیل منه : doran_rahebi@yahoo.com میتونید ایمیل بزنید.( خط وسطیه آندرلاینه).
4. بهترین راه ارتباطی ، بیایید به سایت TehranGerdbaf.ir و آنجا سوالاتتونو مطرح کنید.

 

خریده عمده جواب